من از اول آذر می آیم از روز آتش,از پاییزی که فقط سه مداد دارد برای نقاشی,سرخ و
نارنجی و زرد
میان بغض تولد لحظه های بیقراری ام همیشه کسی است برای آمدن که هرگز نیامده است
عمریست در هیزم خشک عشق تو آتش گرفته ام,چگونه میتوانم هیزم تر به آتش گرفته ای
فروخته باشم؟
با من چه میکنی؟؟؟
+ نوشته
شده در سه شنبه 1 آذر 1398برچسب:,
ساعت 2:48 بعد از ظهر توسط s.hemmati
|